مساحة إعلانية
خستهام، غمگینم، گریهتر از غم هستم
برف میبارد و من توی جهنّم هست
اوّل اسم کسی یخ زده بر روی لبم
برف میبارد و دنیام سیاه است، شبم
نامههایی که ندادم به خودم، در دستم
برف میبارد و عمری ست زمستان هستم
دردها دارم و شاید که به درمان نرسد
شب بلند است و قرار است به پایان نرسد
بعد تو گم شدم از خانه و دنیا گم شد
رود سرگشته شدم، ساحل دریا گم شد
بعد تو شیشهی مشروب بغل کرد مرا
تا سحر یکسره نوشید کسی تا گم شد
اشک من سیل شد و شُست جهان را شب و روز
بویت از خاطرهی خانه نمیرفت هنوز
در سرم گریهی دلتنگترین آدم بود
قرص میخوردم و بدجور تو را یادم بود
خستهام، غمگینم، گریهتر از دیروزم
خانه سرد است و من از شدّت تب میسوزم
برف میبارد و شب راه خودش را بلد است
هرچه انکار کنم آخر این قصّه بد است
التعليقات